سخن شعر گاهی شعری را می سرایم و از درون دل سخنی می گویم ...که او رفت درباره وبلاگ سه شنبه 87 بهمن 15 :: 12:17 صبح :: نویسنده : امید ارجمندی
آن کس که تیر جفا زد به کام دل شعر معاصر(امید)
( عکس 6 سالگی من)
گوهنوردی در ارتفاعات اشترا نکوه (لرستان) سال 75
ارتفا عات کو های پلور در کرمان من و آ قای سلطانی ( از سامان شهر کرد)
دوران خدمت با بچه های گنبد
دوران کودکی من و برادر و خواهر همراه با مادر و پدرم
ای دل از خویشتن گریزانم خانه غم دگر نمی خواهم انکه این دل نمود ویرانه آشنا بود و من نمی خواهم به چه امید دل سپارم من دلنوازی دگر نمی خواهم بین که او جام می شکست و برفت جام خالی ز می نمی خواهم من هم اویم بسان فر هادم بی ستونش دگر نمی خواهم شعله عشق را ز شیرین بین شمع بی شعله را نمی خواهم او که می گفت تا ا بد هستم (کو کجا) ا ین شرر نمی خواهم ای امید ار چه او سفر بنمود (ره نیا بد) ظفر نمی خواهم http://www.shereno.com
موضوع مطلب : افسردهام, غم پیوندهای روزانه لوگو آمار وبلاگ
|
||